در خواب که تو را میبینم، بیداری کابوس است.
Tag: شعر کوتاه
یک
منم آن یک، باقیمانده از تقسیم.
باقی مانده
تو آمدی و باقی مانده صفر شد.
فصل
تو اگر فصل میشدی فصلالخطام بودی
فصل پنجم
در میان فصول،تو فصل پنجمی مابقی گرد تو شکل گرفتهاند.
کار مهم
ازش پرسید چیکارش داری؟ گفت:دوسش دارم
مهرگان
پاییز ماتم بهار بود تا تو آمدی جشن مهرگان
قیامت
از قبر که بیرون آمدم، تو را دیدم به به به این قیامت