حوضچه اكنون

من در كنار حوضمدر پاركو مي نويسماز بازي كودكانه ي يك رويااز شميم تبسم يك آبشاراز مرور لحظات بكراز جمود شريان راهو مي نويسم از گلهاكه ساده چيده ميشوند از نگاهو ترديد بازخورد يك حشرهو خسته ام مانند يك گل بر زمين چمناز شمايل تاريك تنديساز غرش طوفان بي دردو خوابهمچون غمدر ارابه ي آرزوها… Continue reading حوضچه اكنون