خیلی ممنون

یک چشمم اشك بود یک چشمم خون آن لحظه جنون بود و جنون بود و جنون گفتم که تمام عشق و دنیای منی با خنده و طعنه گفت “خیلی ممنون” -علی عطری

شبانه

من عاشق این صحنم. واست می نویسمش. تو خوابیدی. من کار داشتم. حتی متوجه نشدم شبخیر گفتی. میام بالای سرت. امیدوارم بیدار باشی. اولش ی تلاش میکنم. اما جلو خودمو میگیرم. وقتی چشمای معصوم خواب رفتتو می‌بینم. هزار تا فکر میاد توی سرم. ک نقاشیت کنم. ک بسرایمت. ک وصفت کنم. ک ببوسمت. توی همش… Continue reading شبانه

عمه جان

ببخشید عمه جان دیشب چنان شد ازآن چیزی که ترسیدم همان شد برادر زاده ات عمه چنین نیست ز الطاف شما هرگز غمین نیست ولیکن شیوه ی دنیا همین است اصولا پایه ی دنیا برین است که آدم هردمی برنامه ریزد دم آخر همه بر آب ریزد به ناگه زنگ از همکار تهران که یالا… Continue reading عمه جان

چت آخر

صدای قلبم از سینه،بروی صفحه میشینه صدای لحن سرد تو،که چشمام اونو می‌بینه سکون سرد اون حرفات، می‌گفتی واسم از دردات تو درد عشقت از اون بود،و من محتاج لبخندات و من مثل ی شبگردم، ب نور ماه آلوده برای خواستن چشمات، همه عشقم چ کم بوده دلت دلواپس پاییز، دلم درگیر دستاته تو خم… Continue reading چت آخر

حرف دل

  می‌چسبانمت به سینه، شروع می‌شود، غم ناله های سرد از نازکی صدای کودکم با بم دلتنگی دو و این دو ادامه ایست بر مسیر هفت رنگ فلک و سول مبارک است شعر دل ناله‌ام ب مادر ننه جون قربونتم، حیرونتم، عاشق و بلا گردونتم رقص سما می‌شود اندوه، کجایی، کجیی ک تو اینجایی لای… Continue reading حرف دل

آژی دهاک

جای تک تک بوسه هایت، مارهایی شده اند بر دوش خاطراتم ک جوانه های امیدم را، یکایک، قربانی بقایشان میکنم. کجاست کاوه ی سرنوشت تا بگریزاندم از اهریمن غم؟ ک خم شده پشت فریدون فرخ پی امیدم.

عمر من

عمر من این چند دم زار نیست کوه بلند و ره هموار نیست زندگی من ب کسی بسته نیست بار پر از پسته ی دربسته نیست دست ز خاک و تن خود شسته ایم ازسر افکار و عمل رسته ایم …

به چون شود

لایق نمی داند مرا کز عشق او پرپر شوم یا کشته ی چشمان او یا همچو خاکستر شوم لایق نمی داند قدم بر چشم من نازل کند از عشق خود سیرم کند، شاید که من بهتر شوم

دانشجو

به نام مردم با سوز و با رنج فلانی هستم از درس صد و پنج اگر استاد جان قابل بدانند دو سه مصراع شعرم را بخوانند منم استاد آن شاگرد باهوش که اسمم را نمی کردی فراموش به یادم هست روزی پای تخته بگفتی درس بنده خیلی سخته نمی خواهد بخوانی کل اوراق فقط از… Continue reading دانشجو