هر سیستم عاملی … ریست میخواهد … گاهی….

به نام نامیت می نویسم.می نویسم …چون می سوزاند. چون باید بنویسم. بی آنکه نیاز باشد.می نویسم.. تا آرام گیرد.منزلت… دیر بازیست آموخته ایم… که سیستم عامل بایستی داشت. برای مدیریت تراکنش ها … برای دانستن موقعیت و برای باید و نباید.تا بدانم آنکه رفت از هسته دور گشت و آنکه نزدیک شد به کجا… Continue reading هر سیستم عاملی … ریست میخواهد … گاهی….

دیگر سرد است …

دیگر سرد است … هوا از دیروز رو به سردی گذاشته. صبح که خواستم بیامم مجبور شدم چراغ اتاقم رو واسه پوشیدن لباسام روشن کنم. و امروز آرزو کردم که کاش فردا بود! دیگه زمستان شده! دیروز رفتی با چند تا همکارا و دوستاشون و پسرعمو سینما. کلاه قرمزی و بچه ننه. اصلا ربطی هم… Continue reading دیگر سرد است …

سلسله

عمريست كه چون پياله اي پاك شديمنه مست به زمزم و نه از تاك شديميك عمر درون سلسله رقصيديماز خاك بر آمديم و در خاك شديم Mohammad Hossein Ebrahimzadeh محمد حسین ابراهیم زاده

Published
Categorized as شعر

تك صورتت

باز تك صورتت شاه دلم مات كرد يكه سوار نگاه، قلعه خرابات كرد گرم شدم از فراق آتش دل سوختم بوسه چشم و نگاه،ثانيه ساعات كرد غرش ديو عبوس ، لرزش پاي هوس آن نفس آتشين،سيره اموات كرد هرم طلب خشك كرد، چشمه ي ذوق و طرب سيل فنا صور شد،درد ملاقات كرد تاب تب… Continue reading تك صورتت

هفته اول كرمانشاه

هواپيما همكارانكرمانشاهكارخانهبيستونناهارجلسه کلا صبح ها زود تر می گذرد. بعد از ظهر ها اگر کار داشته باشی خوب است. اگر وبلاگ بنویسی خوب است. اگر نه نمی گذرد. فقط دو ساعت دیگر مانده اما نمی گذرد. امروز بنمان دادند. بن ماه مبارک را. 50 هومن. مرغ و گوشت و ماهی. از نا کجا آباد باید… Continue reading هفته اول كرمانشاه