روز اول تکلان توس

روز اول تکلان توس دیشب برای اولین بار پرواز کردم. خیلی خوش گذشت.گرچه با همه اون چیزی که توی تصوراتم بود فرق داشت. اما خوش گذشت. یه اتبوس بزرگ بود که صندلی هاش از وی آی پی بدتر بود. فقط خیلی سریع تر حرکت میکرد و مهمان داراش خانم هم توشون بود. والبته خیلی مهربان… Continue reading روز اول تکلان توس

خانم منشی (خانم سعیدی)

خانم منشی (خانم سعیدی) روز -1 که به سفارش آقای هارونی اومدم واسه امتحان برنامه نویسی QSQL ، از در که وارد شدم، اولین کسی که دیدم ،خانم منشی بودند. با یه لبخند داشتند کارشون رو انجام میدادند.با یه کاپشن ورزشی ، پوست روشن، بوی یه عطر ناشناس(البته من اگه شناس هم بود اسمش رو… Continue reading خانم منشی (خانم سعیدی)