باز تك صورتت شاه دلم مات كرد
يكه سوار نگاه، قلعه خرابات كرد
گرم شدم از فراق آتش دل سوختم
بوسه چشم و نگاه،ثانيه ساعات كرد
غرش ديو عبوس ، لرزش پاي هوس
آن نفس آتشين،سيره اموات كرد
هرم طلب خشك كرد، چشمه ي ذوق و طرب
سيل فنا صور شد،درد ملاقات كرد
تاب تب اين طلب،دوش عبادت شكست
دل به فراقت نشست،اين دفعه هيهات كرد!
Mohammad Hossein Ebrahimzadeh
محمد حسین ابراهیم زاده
محمد حسین ابراهیم زاده